رابرت اسلوتزی (Robert Slutzky) معمار، نقاش و نویسنده معاصر پس از ۶۰ سال تجربه و تحقیق در زمینه های مختلف هنری، روز سه شنبه در شهر Abington در سن ۷۵ سالگی دیده از جهان فرو بست. هنرمندی که در راستای تحولات هنری قرن بیستم، با ارایه آثار مختلف و تالیفات خویش سعی داشت تا ارتباط معنایی و فرمال موجود در نقاشی و معماری را بازگو کند.
ارتباط بین رشته های هنری و تطابق الگوهایی که ارایه می شود نقش مهمی را در شکل گیری روند در قرن بیستم در عرصه هنر و بخصوص در ایجاد ایده های معمارانه ایفا می کنند. مقایسه دوره های مختلف هنری با اتفاقاتی که در مناطق مختلف جهان در فضای معماری می تواند شناختی عمیق از آثار خلق شده ایجاد کند. به عنوان مثال در تحلیل شخصیت معماری لوکوربوزیه (le Corbusier)، تاثیر گیری عمیقی از دو نقاش معروف کوبیسم به نام های جان گریس (Juan Gris) و جورج (George braque) در تابلو هایی که باموضوع طبیعت بی جان کار شده اند و مخصوصا در استفاده خالص و مجرد از احجام افلاطونی، مشاهده می کنیم.
رابرت اسلوتزی در ۲۷ نوامبر ۱۹۲۹ در بروکلین متولد شد. اولین مدرک هنری خویش را از مدرسه هنر کوپر یونیون (Cooper Union) در سال ۱۹۵۱ دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی خویش را در دانشکده هنر و معماری یاله (Yale University) در شهر نیو هاون (New Haven) زیر نظر هنرمند بزرگ آلمانی جوزف البرز Josef Albers، ۱۹۷۶-۱۸۸۸، ادامه داد. از همان سال های اولیه تحصیلات دانشگاهی مقالات و تالیفاتی در رابطه با رویکرد های مختلف هنری و به خصوص نقاشی، در عرصه معماری انجام داد که تاثیرات مهمی را در درک و شناخت ذهنیت معماران به خصوص در دوران مدرن داشت. هم اکنون در بسیاری از دانشگاه های دنیا آرا و نظریات وی ملاک اصلی در تحلیل آثار معماری به شمار می رود.
اسلوتزی به عنوان یک معمارـ نقاش تبحر زیادی در استفاده از رنگ و سازماندهی فضای معماری از خود نشان داده است، بخصوص در ترکیب بندی هایی که شامل مربعاتی با رنگ های روشن و شبکه ها و خطوطی که بر اساس یک نظم هندسی طراحی شده اند، با یک معماری دو بعدی مواجه ایم که می تواند مرز ها را شکافته و فضایی سه بعدی را القا کند.
هیلتون کارمر (Hilton Karmer) منتقد آثار هنری با بررسی نمایشگاهی از آثار اسلوتزی در نیویورک (۱۹۷۵) می گوید: «مجموعه ای از اشکال هندسی، که به صورت مجرد و بی هیچ واسطه ای در فضایی دو بعدی تعین یافته اند. تناسبات، ابعاد، غلظت، تونالیته رنگ های استفاده شده و تحریکات حسی موجود در هر اثر، بیانگر هماهنگی دقیق در اجزاء است».
رابرت اسلوتزی با تالیفات و تدریس در دانشگاه های مختلف سعی داشت تا با بهره گیری از ایده های و الگوهای موجود در دنیای هنر و نقاشی تعاریف مهم تری را از نحوه تفکر و سازماندهی فضایی که یک معمار انجام می دهد مطرح ساخته و در نهایت به تعاملی گویا در این زمینه دست یابد. اسلوتزی، در کتابی که با همکاری کلین رو (Colin Rowe) به نام شفافیت «Transparency» تالیف کرد، به ارتباط معماری و هنر مدرن اشاره کرده و شفافیت را به عنوان مفهومی مشترک در معماری و نقاشی، مورد بحث قرار می دهد.
نگاهی منتقدانه به سبک بین المللی (International style) و مکعب های شیشه ای که توسط فیلیپ جانسون و دیگران ساخته شده اند: این بناها برای ایشان نمایانگر فتوحاتی بسیار مهیج ودر عین حال بی ثمر هستند! آنها عقیده دارند که معماری مدرن لطافت و تیزبینی معماری دوران رنسانس، باروک و نئوکلاسیک را دارا نیست؛ البته نه به این معنی که به گذشته بازگردیم و از آثار معماری دوره های قبل تقلید کنیم، مساله مهم تحلیل دیدگاه های موجود و ایده های مشابهی است که در زمان های مختلف انجام گرفته و برای معماری معاصر نیز مناسب است.
